مامان بد
مامان بد خوسکلم عزيزم جهار ماهه بودي که خوابت تنظيم شد و يه مشکل بزرگ حل شد ولي مشکل عمده اي که هنوزم نمي دونم چيکار کنم اينه که نمي دونم گرمته يا سردته... من خودم سرمايي هستم يه مدت که طول شب نيم ساعت يه بار از خواب مي پريدم و پتويي که کنارزدي رو مي کشيدم روت ولي تابستون بهتر بود
سه چهار ماهه که بودي قطره ويتامين رو با شمرده يک دو سه مي خوردي و دهنت باز بود بعد که بزرگتر شدي واقعا مشکل شد و چه خوشمزه چه بدمزه به سختي مي خوري طوري که موقع قطره دادن عرق مي کنم... عزيزم نمي دونم چه جوري بگم که تنها حس خوب زندگي خنده ها و شيطنتهاي توست براي من که اينطور شده و شبها که به خاطر تو مجبوريم روي زمين بخوابيم خيلي خوش ميگذره دوست داري روي تشک غلط بخوري و خودتو بندازي بغلم عاشق بازي و قلقلک و خنده اي براي مثال ديشب با اينکه مريض بودي يه ساعت روي بالشتها غلط خوردي ... عزيزم فدات بشم که ازت سير نمي شم
ما برگشتيم از مسافرت تاسوعا و عاشورا و نذرمون رو ادا کرديم که ايشالله قبول واقع شده
اما يه مشکلي هست عزيزم
نميدونم چرا از مسافرت برگشتني مريض مي شي اين دفعه هم تقصير من شد که حمومت کردم و شب سرماخوردي آخه هي وول مي خوري منم نمي دونم گرمته يا سردته اون شب که سرماخوردي لباست سبک بود عزيزم زودتر خوب شو .ديشبم يه بار بيدار شدي و گريه کردي که يادم نمياد تا به حال بيدار شي و گريه کني
همه ميگن که فوق العاده شيطون مي شي در هر حالي من بي نهايت دوستت دارم
ماماني رفته و مامان عزيز اومده که منم بتونم برم سرکار... اميدوارم زودتر به همديگه عادت کنين
تابستون چه خوب بود اصلا مريض نشدي.....خدايا مراقب همه کوچولوها باش و مراقب ني ني ما هم باش
نازنين فاطمه در عيد فطر
