نازنين فاطمهنازنين فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نازدونه ی من

تبريک عيد و گزارش مختصر

سلام عزيزم ني ني ماهم که خانمي شده واسه خودش مدتي به خاطر مريضي ني ني نيومدم بعدش هم فشار کاري شرمنده عزيزم خوشگل خانم دوازده اسفند رفته خريد عيد با اينکه از قبل انتخاب شده بودن ولي حسابي خسته شد يه سارافون ناز نازي و يه باروني که عاشقشم و کفش ماماني شلو و کت و دامن و لباس توخونه اي و بلوز بيرون هم قبلا خودم خريده بودم همه چيز آماده ست تا ني ني بره مسافرت و فاميلها رو ببينه و خوش بگذرونه ايشا لله جديدا ياد گرفته لباسها رو مي پوشه مياد وسط شو اجرا مي کنه دختري که از جوراب شلوراي فراري بود الان خودش پاش ميکنه از بهترينهاي 92 بگم که تولد ني ني خيلي خوش گذشت و چند هفته قبل و بعدش من تو حال و هواي ديگه اي بودم و سفر زيارتي مشهد هم...
16 ارديبهشت 1393

اين روزها

سلام االلهم انت السلام و منک السلام سلامي که سلامتي مياره پايان دوره سرماخوردگي با اسهال همراه شد و طفلي دخترم وزن کم کرد. حدوده 8 روزه که شروع شده و در حال حاضر کيفيت بيرون روي اش فرق کرده.. دفعاتش زياده با انرژي مثبت يکي از آشناهامون يه کمي بهتره و عرق نعنا و پودر کيدي لاکت ميدم بخوره که روده هاش به وضعيت نرمال برسه خدايا همه ني ني ها سالم باشن 15 بهمن مي خواستم براي چهارده ماهگيش جشن بگيرم که اينطوري مريض شد ايشالله 15 اسفند که تولد باباشه يه جشن مي گيريم واسه دوتاشون دخترم زود خوب شو اين روزها استرس آوره و من فقط منتظرم که غذايي که مي خوره جذب بدنت بشه ميگن سوره ناس و فلق براي بيماري کودکان مفيده تکرار مي کنم با ...
23 بهمن 1392

اضطراب جدايي

سلام دختر نازم هنوز خوب نشده گويا اين ويروس دوره طولاني اي داره اينجا هم خيلي سرده و نمي شه مجددا رفت دکتر به خطرش نمي ارزه ماماني چهار روز پيش نازنين فاطمه بود تا به تغيير شيفت عادت کنه آخه مامان جون رفته مامان عزيز اومده ولي مگه عادت مي کنه!!!!!!!!!!!!!! امروز داشتم در مورد اضطراب جدايي از والدين سرچ مي کردم و مطلب مي خوندم . اصلا خوب نيست که مامان آدم ، آدم کما گرايي باشه مثل من . ميخ وام همه چيز بهترين و مناسبترين باشه براي دخترم واين آسيب مي زنه چون همه شرائط و همه کارها تحت کنترل من نيست و باعث مي شه به اطرافيانم از جمله باباي ني ني فشار بياد تصميم به گرفتن مرخصي بدون حقوق هم مي تونه از اين تصميمها باشه کاش ني ني به شرائط...
13 بهمن 1392

مامان و ني ني مريض

سلام تقريبا يه هفته اي هست که ني ني مريض شده از دوشنبه هفته قبل تب داشت تا پنج شنبه. دکتر گفت به خاطر دندونشه. دوتا دندون نيش بالا هنوز که هنوز ه درنيومدن واقعا چه سخته خدا همه ني ني ها رو واسه مامانها نگهداره همشون تن سالم داشته باشن ياد مامانهايي مي افتادم که توي بيمارستان موقع مصاحبه ميگن که تنها آرزوشون سلامتي بچه شونه خدا به همه مريضها شفا بده آمين شب بيداريها و پاشويه کردنها باعث شد سرما بخورم البته يه احتمال ديگه هم اينه که توي مطب دکتر سرايت کرده باشه اينطوريه که از شنبه سرماخوردگي رسما روي خودشو نشون داده چند سالي مي شد که اينطوري سرما نخورده بودم.. اين ششمين سرماخوردگي دخملي از موقع تولدشه ني ني ديگه بزرگ...
30 دی 1392

پاييز و زمستان گرم

سلام دختر نازم مهربونم مادرت متولد تابستونه و عاشق روزهاي آفتابي بود بله بود چون مي بينم که عاشق پاييز و زمستان شدم به خاطر خاطره روزههاي بارداري و بعدش تولد نازنينم ني ني خوسکل چند وقيه مي خواد تاتي کنه چند قدم با عجله برميداره و مي افته از هر چيزي براي بازي و خنده استفاده مي کنه ناز ناز همش مي خنده قاشق و مي برم سمتش مي گم ماست.. ميخنده ماست ... ميخنده من عاشق توام عاشق فصلي که تو به دنيا اومدي عاشق لحظه هاي باتوبودن نازنازم در سي و هفت روزگي   ...
17 دی 1392

دختر خوش خنده من

سلام سلام عزيزم چند وقتيه نتونستم بيام و بنويسم که روز به روز بزرگتر مي شي و من عاشق تر نازنين فاطمه امسال شب يلدا با ما خوش گذروند و تا تونست هندونه خورد منم مانعش نشدم اولش سر سارافون پوشيدن گريه کرد و منم حتي نتونستم يه عکس از اون لباسش بندازم و مجبور شدم سريع عوضش کنم بعدش مشغول خوردن شد که فقط عاشق ميوه است دونه هاي انار و چند تا چندتا برميداره با اون انگشتهاي نازش قربونش بشم من يکشنبه 1 دي براي اولين بار يه چند قدمي برداشت و بغل بغل راه رفت و عزيزم سر صبحونه خواست به مامانش کمک کنه براي اولين بار ظرف ماست رو برداشت و داد به من که جمع مي کردم نازنينم يعني سما بزرگ شدي و داري به مامان کمک مي کني خدااااااااااايا چه لذتي داره د...
5 دی 1392

عکسهايي از تولد

سلام خوشگل خانم عکسهايي از تولدت که جامونده بود   عکس نازنين فاطمه با بابايي... هر موقع من مي گم مامان نازنين فاطمه مي گه بابا معلومه که باباييه دخترم عکسي که از آتليه تحويل گرفتيم   عکسي از گل پسرها از راست به چپ: امير رضا . آرمان   عکسي دسته جمعي از راست:  الهه . الهام . فاطمه کوچولو . بهار . آرمان . اميررضا   عکسي از ناز دخترها از راست : ندا. نگين . ناديا که طفلي تب داشت و مريض بود جالبه که نگران نازنين فاطمه نبودم که از ناديا بهش سرايت کنه خدارو شکر کسي مريض نشد ممنون از همه مهمونها     ...
30 آذر 1392

گزارش تولد

سلام نفسم دخترم عزيزم نازنين فاطمه از روز تولدت هم گوشي موبايلم مشکل بيدا کرده بود هم ويندوز دوربين فيلمبرداري رو شناسايي نمي کرد و نمي تونستم عکسهاتو انتقال بدم واسه همين دير شده شب تولدت که دست تنها بودم يه کمي فشار بود ولي هر کاري که لازم بود انجام دادم براي مهمونهاي فسقلي دستشون درد نکنه اول امير رضا اومد و بعد سبحان . بهار .  آرمان . الهام . الهه . فاطمه کوچولو . ناديا و نگين و ندا خيلي خوشحال بودي با اينکه خواب روزت کامل نبود ولي اذيت نکردي مشغول ناناي و خنده بودي قرررررررررربوننننننننننش بشم به همه خوش گذشت و بعدش نشستيم فيلم تولدو ديديم اين تيپ تولد با حضور بچه ها قشنگ تره عزيزم حالا يه سالش شده هنوز تزيينات و...
24 آذر 1392

گزارش کار

خانمي سلام مهربونممممممممم سلام شنبه 9 آذر ماماني واسه خودش وقت گذاشت و رفت آرايشگاه و 10 ام شما رفتي آتليه کودک با اينکه از روز قبلش هماهنگ کرده بودم که محيط اونجا گرم باشه ولي گرم گرم نبود و منم بيشتر لباسهاتو که سارافونهاي لختي بود استفاده نکردم ساعت 7 شب شه بود شما از خواب بعد ازظهريتون بيدار نمي شدي بعد کلي اين پا اون پا کردن رفتيم و 10 تا عکس از کل مجموعه انتخاب کرديم 2شنبه 11 ام روز سفارش کيکت بود و آقاي مسئول سفارشات متوجه شد که چه مدلي مي خوام عکست که روي کيکه و طبقه پايين کيک باربي رقصان رو داريم که دور عکست مي چينند يه سري خورده ريز ديگه خريديم و برگشتيم از صبح هم دنبال شامپو بدن کودک بودم .... آخه چه وضعيه يه چيزي ...
12 آذر 1392